بارانگاه

متن مرتبط با «تندخوانی» در سایت بارانگاه نوشته شده است

تندخوانی تاریخ...

  • تاریخ در آثار فراوانی تند خوانی را حق بی چون و چرای خود میداند. سریع میخواند و رد میشود و فقط به روایت سلطه ی مداوم و استیلای همیشگی خواصی بر عوام میپردازد. گویی گوشه ی تاریخ، آدمان خط های کمرنگی بوده اند تا سلاطین خط استیلای خود را مشق خوشنویسی کنند و تاریخ را با نام خود مزین کنند! اینجا کسی نمیپرسد ده هزار آدم کشته شد یعنی چه؟ عدد است و تاریخ سریع تر از آنی خوانده میشود که از اعداد و ارقام خود سوال کند. اینجا تباراشناسی و دیرینه شناسی زیاد جایی ندارد. سلطه موجه است و حق بی چون و چرای سلاطین است و تاریخ در تند خوانی رفت و آمد پادشاهان خیل جمعیت تحت استیلای ایشان را فراموش میکند. آدمان در روایت تند خوانی تاریخ کمرنگ میشوند و جای سیاهی لشکر فتوحات قهرمانانه را میان خیل مردگان پرمیکنند... تندخوانی تاریخ... آدمانی از دل بازار کنج تاریخ ساکت صفوی میدویدند و باز میگفتند "سعی کن سریع تر بدوی.." میدویدند سوی دروازه گفته اند "شهر دست افغان است میرسد.. میرسد... پس بدوید... "شاه سلطان حسین زندان است.." سم اسب های جنگی باز میزند نعل را دوباره میخ مردمی زیر لب هراسانند برگ میخورد صفحه ی تاریخ آدمانی گوشه ی تاریخ توی قحطی کنار شیرازند میرسد بعد لشکر افشار از سر ما مناره می سازند ولی انگار قامت تاریخ قد مردارهای جنگی نیست به عدد، به رقم کفایت کرد تا که کشتار های جنگی چیست... از همین رو همیشه آدم ها فکر کردند غُصه ی تاریخ حس کابوس تلخ و غمگینی است و خیالی است جثه ی تاریخ در خیالات زندگی کردند تا که یک روز واقعیت ها پیش چشمانشان نمایان شد زیر ساطور قاطعیت ها آدمانی برهنه، ترسیده بهت کرده میدویدند و از حقیقت فرار میکردند توی سوراخ میخزیدند و , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها